بومیان اولیه ایران - ماد ها یا سومریان ؟


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1395
بازدید : 2181
نویسنده : فریدون عباسی
 

ماد های آریائی ؟ یا بومیان اولیه ایران.

 

تاریخ مختصر بومیان اولیه ایران

 

 

 

بخش نخست اقوام اولیه ایران :

کوه نشینان:

1/1- ماد ها ؟ ، ابتدا باید در باره موجودیت ماد ها بحثی را به سامان برسانیم ، و ابهاماتی را روشن کنیم. برای این کار ناچار باید نظرات موافق و مخالف، وجود یا عدم وجود اقوامی بنام ماد های آریائی تبار را در اینجا به اختصار بازگو کنیم.

موافقین عقیده دارند، که ماد ها مردمان باستانی ایران بودند، که در بخش های شمالی ، باختری و شمال باختری ایران کنونی ساکن بودند، این نواحی شامل سرزمین های کنونی ایران، کردستان، همدان، تهران، آذربایجان ، شمال اصفهان و زنجان وقزوین هستند.  سرزمین کنونی آذربایجان در شمال غرب ایران را ماد کوچک، و استان کنونی تهران را بخش شمال غربی  کویر مرکزی شامل همدان کرمانشاه لرستان و کردستان را ماد بزرگ می نامیدند. پایتخت ماد ها هگمتانه یا اکباتان بود. برخی کرد ها را از نژاد مادهای باستان میدانند. و یکی از طبقات یا طوایف ممتاز ماد ها  را روحانیان مغ میدانند. آنها ماد ها را اقوام آریائی مهاجر میدانند، و باور دارند، سلسله شاهان مادی که از قرن هشتم قبل از میلاد تا اواسط قرن پنجم قبل از میلاد در این نواحی ساکن بوده اند.  حدود 150 تا 310 سال حکومت کرده اند.

منابع مورد استناد خود را هم  از ( نوشته ها و کتیبه های) زبانهای سامی ( اکدی، آشوری و بابلی عبری ) ، هند و اروپائی ( اورارتوئی، پارسی باستان، اوستائی، ارمنی، یونانی ولاتینی) شاهد می آورند، و از منابع جدید نوشته های : بریان. پییر، "تاریخ امپراتوری هخامنشیان " ترجمه مهدی سمسار، انتشارات زریاب 1378 دیاکونوف .ا.م، "تاریخ ماد" ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی فرهنگی 1380، وچند مورد دیگر برای اثبات آریائی بودن ماد ها سود میبرند. بطور کلی،موافقان اطلاعات خود را درمورد وجود ماد ها از دو منبع عمده اول: کتیبه های آشوری ، بابلی ،ودوم: نوشته های دو مورخ یونانی هرودوت ( مشهور به پدر تاریخ) معاصر  خشایار شا ، وکتزیاس  معاصر اردشیر دوم هخامنشی  معرفی میکنند.

برخی تاریخدانان موافق نیز، مفهوم " mada" یا " mātu" به معنی سرزمین یا سرزمین کوهستانی  را نمی پذیرند.

مخالفین میگویند: اولاً- منابع اطلاعاتی ما در باره تاریخ ماد بسیار اندک هستند، و تاریخ هیچ سلسله شاهی ایران ، اینچنین مانند، سلسله ماد ها گنگ نیست.

ثانیاً - باستان شناسان میگویند از ماد ها تاکنون هیچ کاخ ( آثار تمدنی ) یا کتیبه ای یا هیچ نوشته ای به زبان ماد ها ( آثار فرهنگی)، یا اثر مهم و موثری پیدا نشده است، و  در مورد چند آثار یافت شده در منطقه مانند: شیرسنگی همدان و غیره دلیل محکمی برای مربوط کردن آنها به ماد ها ندارند، و تنها برخی از آنها حدس می زنند، این  آثار مربوط به  ماد ها باشند. تقریباً کلیه نام های مادی که بما رسیده اند ریشه" ایرانی" دارند. منابع و کتیبه های سامی یا آریائی هم مشکلات فراوانی در خوانش و درک صحیح آنها و بویژه در مورد مفهوم کلمه"ماد " دارند. مهمترین آنها کتیبه های آشوری است ، که با وجود همسایگی با ایران گاه بمدت طولانی از "ماد ها" سخن نمی گویند. ونوشته معتبر تر هرودوت نیر بسیار مختصراست.

ثالثاً: کتیبه شلم نصر دوم پادشاه آشوری که اولین بار از" ماد "سخن گفته ، حدود 844 قبل از میلاد به "پاسوا یا پارسواش" و به اقوام " اماردی، یا امارتی، حمله کرده است، که  این محل را باستانشناسان کوه های بختیاری ایذه و نزدیک مسجد سلیمان کنونی میدانند. سارگون دوم اکدی هم در کتیبه خود از حمله به سرزمین ماد سخن گفته است، و درکتیبه های سناخریب و آشور بنیپال  هم از فتح ماد و ایلام سخن گفته اند. که بطور قطع برای انتساب آن به قوم ماد، بسیار گنگ وناکافی است، وکمکی به  تاریخ سلسله  و قومی بنام "ماد" آریائی نمی کند.

رابعاً اختلاف زیادی بین نوشته های مورخین یونانی است ، مثلاً هرودت  تنها 4 شاه  را برای  ماد ها نام میبرد ، و دوره پادشاهی ،آنها را 150 سال مینویسد، ولی کتزیاس آنها را 10 پادشاه، ومدت فرمانروائی آنها را 310 سال میداند. برخی اقوام همزمان با مادها مانند" اورارتوئی ها" و" ماننا"ها ماد هارا همان اقوام "گوتی" میدانند.

 

نتیجه گیری ما: " ماد" بمعنی سرزمین کوهستانی ، و"ماداا"  بمعنی مردم کوه نشین. شاید این ساده ترین و حقیقی ترین مفهوم برای کلمات "ماد و ماداا" باشد. زیرا هم اکنون هم گویش های تاتی، تالشی، گیلکی ، مازی، کردی، لری ، سمنانی وسایرگویش های فارسی ، موجود در منطقه بخوبی معرف یک پارچگی این اقوام در مفهوم کلی کوه نشین، و هم خانوادگی این زبانها و گویش ها با زبان فارسی میباشد.

 از سرزمینهای کوهستانی عشایر فارس  خوزستان ، بختیاری ، لرستان تا سرزمینهای کوهستانی شمال ایران و کرانه های دریای خزر حتی در کشور های هم جوارمانند، ارمنستان ، آذربایجان وترکیه، ما آثار سکونت کنونی وتاریخی این اقوام  کوه نشین را می بینیم. وبقول مولوی:" آفتاب آمد، دلیل آفتاب  گر دلیلت باید از آن سرمتاب.". پس ما باید این مفاهیم یعنی " ماد، و ماداا" را بمعنی " سرزمین کوهستانی و کوه نشین ها" اصل بدانیم .و بومیان ایران وساکنین همجوار را مالکین اصلی این سرزمین ها بدانیم.

اکنون توجه خواننده را بدلائل زیر در باره این مفاهیم به کتیبه های خط میخی بین النهرین وایران جلب میکنم:

 الف: در کتیبه های سومری عموماً برای مفهوم سرزمین ، و محل وشهر از کلمات kur, kal, kalam  و ma-da ، یا   ki برای شناسه مکان و uru,uri.. بمعنی شهر استفاده میشود.

 در کتاب " اصول دستور زبان سومری.." نشر 1389 پازینه  ترجمه ف. عباسی ، هیس  ذیل صفحه 265 در باره  کلمه "ماد  یا ماداا " عقیده دارد، : "  معمولاً چنین تصور میشود، که این کلمه ma-da یا ( ماتو) mātu ( در منابع سامی ) یکی از قدیمی  ترین کلمات اکدی است، که بصورت وام واژه  درزبان سومری وارد شده است. باوجود این خود کلمه اکدی از نظر ریشه شناسی موردتردیداست، واز سایر زبانهای سامی تنها در زبان آرامی استفاده شده است.  سه کلمه kalam,ma-da وkur اغلب درزبان انگلیسی بصورت" سرزمین" ترجمه میشوند ، ولی این سه نشانه معنی مترادف ندارند. Limet درسال(1978) درمورد کاربرد سه کلمه فوق میگوید:" kalam بعنوان سرزمین تنها برای قلمروسومراستفاده شده است، و kur دراصل معنی " کوهستان" را دارد، سپس این کلمه بمعنی سرزمین های بیگانه بکار رفته است، وهرگزبرای نشان دادن  سرزمین سومر استفاده نشده است، ولی کلمه ma-da   بسیار معمائی تر است، ومعنی تقریبی آن "سرزمین، قلمرو ، خطه وکشور" است ، وبیشتر برای نشان دادن سرزمین بیگانه استفاده شده است، اما در کتیبه های معینی برای نشان دادن سرزمین سومر هم استفاده شده است. Jacobsen   عقیده دارد، که در زمینه ای چون کتیبه درس 19 ma-da معنی " جلگه، دشت " را دارد. تفاوت بین kalam  و kur هم بوسیله Steiner درسال (1978) درسطوح مختلف، تاریخی ، منطقی  وغیره  مطالعه شده است. چون اصطلاح kalam محدود به سرزمین سومر میشود،Poebel  تصور کرده است، که کلمه ki-en-gi یک لهجه سومری به معنی kalam است، وka-na-a2‚ در لهجه Emesal معادل هر دوکلمه ki-en-gi وkalam است. بنابراین ، در کتیبه های قدیمی تر شاید کلمه kalam معنی عمومی تری داشته است. Raphael Kutscher  میگوید:"هرچند معنی لغوی کلمه  kalam  بمعنی " کشور" معادل کلمه اکدی matum  است، ولی حوزه  خود را  محدودتر میکند، وبرای" سرزمین" رجحان بیشترقائل  میشود ، که بنام سومر وسرانجام ملت سومری نامیده میشود."(68: 1975).

 

تفسیر: کلمه kalam  که عموم سومر شناسان آنرا بمعنی " سرزمین ، بویژه "سرزمین سومر" ترجمه میکنند. خود یک اسم جمع بمعنی " آبادی ها وخانه ها " را دارد  .زیرا kal  هم اکنون در سطح وسیعی از ایران دارای معنی ثابت شده ای بویژه در سمنان ، مازندران وخراسان است و استان اردبیل است، و معنی یک آبادی کوچکتراز ده را در سمنان و خراسان دارد. بیشتر این آبادی ها  در این استان ها با پیشوند کل + اسم خاص بطور مثال :  kal-e-abbass کَلِ عباس = آبادی عباس " درحالت مفرد یا  kala/ kalow-abbass در حالت جمع معنی " آبادی های - عباس " را دارند. ویکی از معروف ترین آنها " کلات- نادری" با جمع ات عربی بمعنی " آبادی های - نادری" است . در مازندران  نیز این مفهوم در آبادی های  مثلاً ، شهر بابل فراوان هستند. بطور مثال" درحالت جمع " دابو- کلا" معنی" آبادیهای دابو" را دارد، که به احتمال بسیار" دابو" خود معنی " پدر ومادر" را دارد، ومعنی حقیقی آن " آبادی های اجدادی یا پدر مادری" است. در استان اردبیل آبادی های " کل- خوران" که سکونت گاه اجداد خاندان صفوی است ، معنی " آبادی - خورشید ها" را دارد. در بختیاری نزدیک شهر مسجد سلیمان " کلگه kal-ga معنی " محل آبادی، یا جای خانه " را دارد .

به چند عبارت سومری دارای این کلمه توجه کنید:

kal, kal-ga, kala-ga,gu4-kala-ga, si-ga kala-ga, nam-kal-ga, nig2-kal-ga,nam-kala-ga, lugal-kala-ga, nam-a2-kala-ga, sipa-a2-kal-ga, nita-kal-ga, urudu nig2-kal-ga

معانی کلمه یا عبارت به ترتیب از چپ به راست"

"آبادی، جای آبادی یا اسم درحالت معرفه بمعنی " آن آبادی"، آن آبادی ها، گاو داری ها، آبادی های آبشار دار؟ ، سرزمینی، سرزمینی؟ سرزمین هائی،آن شاه آبادی ها، قدرتمند آبادی ها، آن چوپان قدرتمند آبادی، آن بیمانند آبادی ، آبادی مس خوب.

 

 

در منابع آشوری، همانطور که هیس میگوید، نشانه mātu با صدای "بلند" a  بصورت "ماتو " معنی "کشور یا سرزمین را دارد. هیس به این نکته توجه نکرده است، که نشانه mātu همان نشانه kur در سومری است، که بصورت تصویر نگاری شکل سه تپه را بصورت نیم دایره نشانه میدهد، که نیم دایره وسط قدری بالاتر از دونیم دایره کناری است.

در منابع آشوری مانند، "دستور زبان آشوری"  1921 نوشته Samuel. a. b. Meacer  و منابع دیگر آشوری همان نشانه kur سومری با صدای کشیده a تلفظ mātu بمعنی "کشور و سرزمین کوهستانی" و" کوه و کوهستان " را دارد، و همانطور که هیس و دیگر سومر شناسان میگویند، kur  در سومری معنی " کوهستان" و کشور، ایالت، یا سرزمین کوهستانی " را دارد. وهنگامیکه از این شناسه استفاده میشود منظور کشور، یا سرزمین کوهستانی است.  درنتیجه kur وmātu از نظر معنی  معادل هستند.و در کتیبه های         آ شوری هرجا سخن از mātu و mātum آورده شده است، منظور سرزمین یا کشور کوهستانی است ، و اگر از مردم کوه نشین در کتیبه های سومری یا آشوری واکدی سخن گفته میشود، بطور قطع مقصود ، قومیت خاصی بنام " ماد" نیست. بلکه این یک اسم عام است، که از جمله شامل مردم کوه نشین زاگرس( اسم جدیدی که غربی ها  نام گذاری کرده اند) و رشته کوه البرز شمال کشور ایران میشود.

واغلب بصورت شناسه قبل از نام های خاص استفاده میشود. دراین صورت تنها  نام پس از این نشانه است ، که سرزمین کوهستانی مشخصی را نشان میدهد. ولی این کلمه به تنهائی  فقط معنی کوهستان یا سرزمین کوهستانی را دارد. البته mātu  با همان تلفظ در آشوری معنی "مردن" را هم دارد. در حالت جمع این نشانه  در آشوری mātati   یا mātate بمعنی " سرزمین های کوهستانی" است. ولی جمع آن در بابلی  که در اصل زبانی ، مخلوط از سومری و اکدی است، بصورت kur-kur-meš نوشته میشود، ولی آشور شناسان آنرا اندیشه نگار مینامند، و بصورت جمع جمع مانند عربی کنونیmātate-meš   تلفظ میکنند ،  که   معنی " سلسله جبال" را بیان مینماید، و درحالت جمع با دوچندانسازی kur  سومری ، و پسوند جمع اکدی meš  نشان داده میشود.( طبیعتاً چون نشانه واحدی برای این مفهوم بکار رفته است، بومیان اولیه ایران بویژه ساکنین بین النهرین و زاگرس نشینان قادر به خواندن کتیبه های بابلی نو بوده اند، واین خط وزبان در ابتدا، برای این مردم، زبان اصلی بوده است. بهمین جهت ملاحظه میشود، زبان کتیبه های ایران تا آغاز زمام داری داریوش هخامنشی "بابلی نو" بوده است، واولین سنگ نگاره های داریوش در بیستون وغیره تنها کتیبه های "بابلی نو" میباشند.) ولی درکتیبه ها هنگامیکه از مردم کوه نشین  سخن میگویند، از شناسه kur   بمعنی سرزمین کوهستانی  قبل از نام  ma-da-a-a نام میبرد، که مقصود " سرزمین مردم کوه نشین" است. پسوند -a-a نشانه جمع کثیر یا جمع جمع است. مثلاً، kur ma-da-a-a  معنی " سرزمین مردم کوه نشین " را دارد. وبیشتر درکتیبه های بابلی داریوش از دو بخش عمده سرزمین پارس، که شامل فارس، بنادر و سواحل خلیج فارس و کرمان ویزد  بنام مردم پارس، و بقیه نقاط کوهستانی زاگرس والبرز بعنوان سرزمین مردم کوه نشین درکتیبه ها یاد میکند.مردم پارس دارای کلاه کنگره دارند، که مشابه تاج شاهان هخامنشی است، ومادها نیز کلاهی نمدی مانند کلاه خسروانی بختیاری برسر دارند، میدانیم قدیمی ترین نامی که بعد از اسلام در زمان خلیفه دوم به بختیاری ها داده اند،" کردهای کوهستانی " است. ولی اگر بخواهیم امروزه این نام را با زبان سومری باز سازی کنیم ، بصورت kur kur-du/di6   " سرزمین کوهستانی کوردی یا کوردو" که مفهوم " سرزمین کوهستانی مردم کوچرو" را دارد. چرااز این مردم تنها بصورت mātu,mātate/a,mātate-meš  یا در ایلامی ma-da-a-a  نام میبرند، منطقی ترین دلیل آن چنین است، که این مردم بدلیل شیوه اقتصاد رمه داری خود چادر نشین بودند ، و سکونتگاه ثابت نداشتند. ما درکتیبه های ایلامی و بابلی و آریائی داریوش مشاهده میکنیم ، بطور عموم حتی ارمنی ها را مردم کوه نشین مینامند، و از ملیت قوم خاصی همراه با کلمات فوق استفاده نمی شود، ولی در مورد مردم شهر بابل که شهر نشین هستند، عموماً با نشانه خاص اسم مکان نشان داده میشوند. ولی هرجا که این اقوام کوه نشین دارای قلعه یا آبادی باشند، اسم آبادی یا قلعه آورده شده است، و سپس از کلمات mātu…  و ma-da-a-a استفاده شده است.

  بطور قطع چون فاتحین آشوری مدت زیادی بر بخش عمده ای از سرزمین های زاگرس و رشته کوه البرز تسلط داشته اند، وآنها همه منطقه تحت تسلط خود را mātu… یا ...mādu می نامیدند، و این نام نهاده آشوریها برای  شاهان هخامنشی در کتیبه هایشان استمرار یافته است. و بدلیل این یک پارچه گی بخش عظیمی از ایران  بنام ماد، مهمترین سرزمین های  اولیه هخامنشیان ، پارس ، ماد  وخوزستان است. ما در باره نقش ماد ها و پارس ها ، درآینده بیشتر بحث خواهیم کرد. در کتیبه بیستون  ظاهراً، داریوش در ابتدای به قدرت رسیدن خود در کتیبه ایلامی میگوید: گوماته که" مغ = مگوش"  بود، ( آن سرزمین را) از تصرف کبوجیه خارج کرده بود، .... هم پارسی ها هم مادها ) از بخش کوچکی از "مردم کوه نشین " بنام ma-da-pe/be  (m) با شناسه ایلامی خاص شخص درحالت جمع بمعنی " مردم کوه نشین " سخن میگوید.) ...حتی کشورهای دیگر راهم تصرف کرده بود. کسی از پارس ها یا ماد ها (m)ma-da  یا از خانواده ما نبود. ( که آن سرزمین ها را از تصرف آن مگوش بازگرداند.).و عموماً بجای نام مکان از مردم کشورهای 23 گانه خود نام میبرد.

بطئر مثال: داریوش میگوید: من گوماته مغ و مردان  برجسته همراه او را در دژی[ با شناسه مکان (h) Humani] ]  بنام  "سیکیووتیش" یا به ایلامی" شیکیووتیش" در سرزمین مردم ماد محلی بنام " نیسایه یا به ایلامی { نیشایه}  (h)niššaya" درسرزمین مردم ماد" آنجا کشتم. (  در ادامه  داریوش در کتیبه جای کشتن گوماته را اکباتان یا همدان ذکر میکند) .

سپس داریوش شاه میگوید، بردگانی را که گوماته آزاد ؟ کرده بود، به در بار و صاحبان آنها بازگردانیدم. وبرای کلمه" برده " از عبارت kur-taš در ایلامی ،  نام میبرد، که معنی "(از)خانواده کوهستانی" را دارد. زیرا "تش" هم اکنون درگویش بختیاری همین معنی را دارد.

تذکر: برده داری در بین النهرین در دوران باستان اثبات نشده است، ولی به دو طریق نیروی کار در اختیار مردم شهر نشین بین النهرین قرار میگرفت، الف : یا اسرای جنگی کوه نشین ها بودند، که در حمله به شهرهای بین النهرین اسیر میشدند، وبجای غرامت جنگی ناچار به کار کردن در مزارع وغیره میشدند. ب: گروه دیگر سرریز جوامع کوچرو کوهستانی بودند، که بدلیل نداشتن ابزار کوچروی مانند احشام وغیره زن و مرد بسوی شهر های ثروتمند سومری میرفتند وبصورت کنیز وغلام در اختیار مردم شهر ها بودند. این افراد مردمی آزاد بودند، که خود بدلیل فقر در مقابل قراردادی به ارباب خدمت میکردند. این مردم همان " کورتش" ها هستند. داریوش از آنها در کتیبه بابلی نو بنام "گلا- انیgallā- ani " بمعنی "غلامان" یاد میکند. و برای همین غلام  ها در سومری از اندیشه نگار nita-kur بمعنی" کوهستانی بی نظیر یا قدرتمند" استفاده میشود، وبا تلفظ arad2 نشان داده میشدند.در تمام موارد بالا مقصود ا ز"ماد و ماداا" هیچگاه اشاره به قوم خاص بنام " ماد های  آریائی نشده است .

احتمال  اندکی وجود دارد، که در مسیر کوچ آریائی های اولیه، حدود صد سال قبل از به قدرت رسیدن داریوش اول، دسته کوچکی از آنها در اطراف دریاچه ارومیه باقی مانده باشند، وممکن است آنها حکومت های کوچک محلی مستقلی، به موازات و هم زمان  با اجداد کورش، هخامنش، چیش پش ،... تا کورش  داشته اند.  ولی پس از 120 سال بعد که داریوش تازه به ایران میرسد، احتمال دارد منظور از "ماد" اشاره به همین اقوام باشد . این موضوع درحال حاضر قابل اثبات نیست ، و شاید در آینده پاسخ این معما با اکتشافات جدید باستانشناسی داده شود.   

 در تمام طول تاریخ تعداد نفرات، هیچ قوم و گروه  مهاجم یا مهاجری بیش از اقوام بومی یک کشور پهناور نبوده است، وبویژه اقوام مهاجر نتوانسته اند، تمام بومیان سرزمین متصرفی را  نابود کنند. زیرا مهاجمین یا مهاجرین بخش کوچکی از جامعه اصلی خود هستند، وهنگامیکه سرزمین های وسیعی را تصرف میکردند، اولاً : به نیروی جنگی جوانان بومی برای تداوم نظامیگری بویژه در کارهای سخت و خطرناک  نیاز داشتند، و جوانان سرزمین های مغلوب که شاید در موقع هجوم دشمن کاهلی میکردند، پس از شکست ، ناچار به فداکردن، جان خود برای دشمن میشدند. ثانیاً : همین جوانها برده وار درخدمت رونق اقتصاد قوم فاتح قرار میگرفتند.  معلوم است، زنان جوان قوم مغلوب هم، کنیزگان فاتحین بودند. در گروه سنی بزرگ سالان ، مدیران ، دانشمندان و ادبا در خدمت تسلط قوم فاتح زنده می ماندند. ولی دیگر سالمندان و اطفال  قتل عام میشدند. گاهی هم برای ایجاد وحشت در مردم سرزمین های دیگر همه مردم و حتی سگ وگربه کشته میشئند. و هیچ گاه قادر به کشتار بومیان یک سرزمین بزرگ نمی شدند. ( علاقمندان برای آگاهی بیشتر، به شیوه تسلط مغولها بر خاور میانه وبخش بزرگی از آسیا و اروپا جلد اول کتاب " تاریخ مفصل ایران " ، "از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری" چاپ چهارم نوشته  زنده یادعباس اقبال استاد فقید دانشگاه تهران، انتشارات امیر کبیر 1356 را مطالعه فرمایند.).

دراینجا بطور مختصر توضیح میدهیم، اقوام مهاجر آریائی برای استفاده از نیروی نظامی آنها، به دعوت ایلامی های مهاجم که حکومتی درحال احتضار بود، و از سوی آشوری های سخت تحت فشار بود، به ایران دعوت میشوند، ( این دعوت نشان آشنائی قبلی ایلامی ها و آریائی ها است، شاید ایلامی ها ازگذشته های بسیار دور اقوامی همجوارآریائی ها بوده اند. بنظر میرسد، برای یافتن مبدا این دو قوم ، باید گویش های مردم پاکستان، افغانستان و همسایگان شرقی آنها مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. ) و در منطقه تحت تسلط ایلامی ها ساکن میشوند، ولی بدلیل نیروی ناکافی آنها ایلامی ها نمی توانند، در مقابل آشور کاری از پیش ببرند، و پس از شکست ایلام از آشور، این گروه آریائی بصورت یک طایفه منسجم، در جامعه بومیان محلی حیات تازه مییابند، بطور قطع روابط اجتماعی جدید، با بومیان ایران ازدواج های بین این قوم و بومیان را داشته است، در طول زمان آداب و رسوم اجتماعی اکثریت بومیان ایران بویژه دین "ایلو" و آئین ها آن همسانی ها این دو تیره را بیشتر میکند. تا حدیکه ، " کورش هخامنشی " کتیبه های خود را به زبان "بابلی نو" که در اصل زبانی " سامی - سومری" است، مینویسد، و در مورد دین اجدادی خود تعصب خاصی ندارد، و نسبت به ادیان دیگر تساهل و همراهی میکند. ما این شیوه برخود کورش را در داریوش و بصورت علنی تر در خشایار شا نمی بینیم.  ما در باره هخامنشیان و بقدرت رسیدن آنها در بخش دیگری سخن خواهیم گفت .

ساکنین سرزمین هائی که بنام ماد ها نامیده میشد، از کهنترین ایام دارای اقوام شناخته شده ای، بنام های " گوتی"،  کاسیت، کاسی، یا "کاشو" ،" اورارتوئی" وسپس "ارمنی"  ، هیتی ؟ یا حِتی" ،و  اماردی؟  و غیره بوده اند. ما در آینده به یاری خدا، برخی کتیبه های شاهان "گوتی" را که به زبان سومری است، ترجمه وتقدیم دوستداران تمدن ایرانی خواهیم کرد.

شاد باشید.




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 478
بازدید کل : 48117
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 124
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com